بزرگ ترین اشتباه در خصوص سوالات مصاحبه رفتاری
بزرگ ترین اشتباه در خصوص سوالات مصاحبه رفتاری
موارد زیر چند مورد از سوالات مصاحبه رفتاری است که معمولا توسط مدیران در سراسر جهان پرسیده می شود و تمامی آن ها دارای یک ایراد جدی می باشند. آیا شما می توانید ایراد این سوالات را تشخیص دهید؟
- از زمانی سخن بگویید که مجبور شدید خود را با یک وضعیت دشوار سازگار کنید. چه کار کردید؟
- موردی را بیان کنید که در آن با یکی از همکارانتان دچار تعارض شدید. چگونه آن را حل کردید؟
- نمونه ای را بیان کنید که در آن شما موفقیت شدید فردی را متقاعد کنید که از زاویه دید شما به یک مسئله نگاه کند. چگونه این کار را انجام دادید؟
- موردی را بیان کنید که در آن یک کار یکنواخت و کسل کننده به شما داده شد. شما چه تلاشی کردید تا آن کار برای شما جذاب تر شود؟
ابتدا نیاز است این نکته را بیان کنیم که سوالات مصاحبه رفتاری (Behavioral Interview Questions) که رفتارهای گذشته افراد را هدف قرار می دهند، ذاتاً هیچ مشکلی ندارند.
رفتارهای گذشته بهترین پیش بینی کننده رفتارهای آینده افراد است.
اما در این خصوص یک نکته مهم وجود دارد:
سوالات مصاحبه رفتاری تنها زمانی موثر خواهند بود که پاسخی را بیابند که حقیقت را هم در خصوص نقاط قوت و هم نقاط ضعف مصاحبه شوندگان آشکار سازد و این جاست که اشتباه فاحش و ایراد اساسی سوالات مصاحبه ذکر شده در بالا مشخص می شود.
هر یک از این سوالات حاوی یک “سرنخ” واضح می باشد که به مصاحبه شوندگان کمک می کند تا پاسخی را ارائه دهند که نقاط قوت خود را نشان داده و ضعف های خود را پنهان کنند. همه ی این سوالات، سوالات هدایتی و جهت دار (Leading Questions) می باشند.
می توان در جهان افراد را به دو دسته تقسیم کرد: ایجاد کننده مشکلات (Problem Bringer) و حل کننده مشکلات (Problem Solver).
وقتی شما از یک فرد ایجاد کننده مشکلات در خصوص یک مسئله یا مشکل سوال بپرسید، آن ها تنها در خصوص آن مشکل صحبت می کنند و چیز دیگری به شما نخواهند گفت.
اما زمانی که از یک حل کننده مشکلات در خصوص یک مسئله سوال بپرسید، آن ها هم مسئله و مشکل را برای شما تشریح می کنند و هم راه حل خود را برای شما شرح می دهند.
زمانی که شما از سوالات مصاحبه رفتاری خود را به شکل هدایتی و جهت دار می پرسید، در واقع فرصت این که تشخیص دهید افراد «حل کنند مشکلات» هستند یا «ایجاد کننده مشکلات» را از دست می دهید.
فرض کنید از یک مصاحبه شونده بپرسیم:
” از زمانی سخن بگویید که مجبور شدید خود را با یک وضعیت دشوار سازگار کنید. ” سرنخ و کلمه جهت دار در این سوال “سازگاری” است.
این سرنخ به مصاحبه شونده این سیگنال را می دهد که شما فقط می خواهید یک نمونه خوب از سازگاری آن ها را بشنوید.
اما اگر شما این سوال را به نحو بازتر بیان کنید چه می شود؟ برای مثال از آن ها بپرسید ” از زمانی سخن بگویید که با یک وضعیت دشوار مواجه شدید”.
در این حالت فردی که حل کننده مشکلات باشد، به طور طبیعی در خصوص سازگاری خود با شرایط دشوار و این که چگونه این وضعیت را مدیریت کرده است، برای شما توضیح خواهد داد.
اما تمامی افرادی که دارای شخصیت «ایجاد کننده مشکلات» هستند، تنها در خصوص وضعیت دشواری که با آن مواجه شدند سخن خواهند گفت.
آن ها به شما نخواهند گفت که چگونه آن مشکل را حل و وضعیت دشوار را مدیریت کرده اند، زیرا آن چیزی نیست که شما در خصوص آن پرسیده باشید.
شما در مورد یک مشکل سوال پرسیدید و این همان چیزی است که شما دریافت خواهید کرد (و تصور کنید کار کردن با چنین شخصیتی چقدر جالب خواهد بود!).
بیایید یکی دیگر از سوالات رفتاری بالا را بررسی کنیم:
” موردی را بیان کنید که در آن با یکی از همکارانتان دچار تعارض شدید. چگونه آن را حل کردید؟”
مشکل این سوال قسمتی از آن است که از شخص مصاحبه شونده می پرسد “چگونه آن را حل کردید؟”.
با این سوال ما این سیگنال را به مصاحبه شوندگان می دهیم که نمی خواهیم مواردی که با همکاران خود دچار تعارض شده اند اما قادر به حل و فصل آن نبوده اند را بیان کنند.
اما از نگاه مدیری که می خواهد این شخص را مصاحبه کند، این اطلاعات بسیار مهم است.
از کجا معلوم شخص مصاحبه شونده ۵۰۰ مرتبه در حل و مدیریت تعارضاتی که با آن مواجه شده است شکست خورده باشد و تنها یک مرتبه در این کار موفق شده باشد.
با این سوال جهت دار شما تمام اطلاعات در خصوص ۵۰۰ مرتبه ای که فرد در حل تعارض موفق نبوده است را از دست خواهید داد.
حال، اگر این سرنخ ها و بخش های جهت دار را از سوالات رفتاری رفتاری حذف کنیم، آیا مصاحبه شوندگان حقیقت را خواهند گفت؟ در یک کلمه: بله.
در یک پروژه که هدف آن باز تعریف سوالات مصاحبه بود، مصاحبه گران از متقاضیان شغل چنین سوالی را پرسیدند:
" در مورد زمانی صحبت کنید که فاقد دانش و مهارت های مورد نیاز برای انجام کاری بودید که به شما محول شده بود."
در این جا بخش هایی از پاسخ های واقعی مصاحبه شوندگان آورده شده است:
” همیشه اتفاق می افتد. به همین دلیل است که من آن مشاغل را ترک کردم.”
” من به آن ها گفتم که شخص دیگری را برای انجام آن پیدا کنند.”
” من وقتی که ندانم چگونه باید کاری را انجام داد، هیچ اقدامی نمی کنم.”
” من درخواست آن ها برای انجام آن کار را نادیده گرفتم.”
نویسنده: Mark Murphy
ترجمه: حسین حسینی پناه
کانال تلگرام @assessmentcenterchannel