سبک های یادگیری

سبک های یادگیری

  • سبک جمع آوری و کسب اطلاعات در افراد متفاوت است: عده‌ای دوست دارند اطلاعات جدید را در قالب مفاهیم انتزاعی و سمبل‌ها فرا بگیرند، عده‌ای دوست دارند در قالب واقعیت‌های عینی ملموس یاد بگیرند.
  • سبک افراد در تغییر اطلاعات و تجربه نیز متفاوت است: عده‌ای این کار را در درون خود انجام می‌دهند و عدهای محیط را به طور فعال دستخوش تحولات می‌کنند.
  • سبک یادگیری کارکنان منعکس کننده تواناییها، شرایط و سابقه یادگیری آنهاست.
  • از منظر نظریه كلب وقتی مطالب آموزش متناسب با سبک یادگیری کارکنان ارائه شود، یادگیری بهتر رخ می‌دهد.
  • بدین منظور کلب در سال ۱۹۷۶ یک مقیاس سنجش سبک یادگیری(Learning Style Inventory) ارائه داد و در سال ۱۹۸۵ آن را بازنگری کرد.
  • این مقیاس بر مبنای کار جان دیویی (۱۹۳۸) (به اهمیت تجربه در فرایند یادگیری تأکید اساسی داشت)، لوین (۱۹۵۱) (بر مشارکت فعال در یادگیری تأکید خاصی داشت) و ژان پیاژه (۱۹۷۰) ( هوش را نتیجه تعامل فرد با محیط می‌دانست) ارائه شد.
  • به عقیده کلب یادگیری فرایندی است که از طریق آن دانش به وسیله تغییر در تجربه (transformation of experience) ایجاد می‌شود.
  • یادگیری در یک چرخه چهار مرحله‌ای رخ می‌دهد و هر کدام از این مراحل با سبک یادگیری(learning style) متمایزی همراه است.
  • در نظر کلب یادگیری فرایندی است که در طول عمر فرد وجود دارد و از تعامل مستمر فرد با محیط ناشی می‌شود، و شامل حس کردن، ادراک کردن، تفکر و رفتار است.

چرخه یادگیری کلب از دو محور تشکیل می‌شود:

  • محور عمودی: ملموس – انتزاعی:
  • این محور به این موضوع اشاره دارد که ما اطلاعات جدید و یا تجربه جدید را چگونه حس و درک می‌کنیم.
  • در یک طرف محور عمودی، تجربه عینی قرار دارد که طی آن فرد از طریق حواس خود واقعیت‌ها و رویدادهای سازمانی و محیطی را می‌گیرد
  • در طرف دیگر محور، مفهوم سازی انتزاعی قرار دارد که طی آن فرد بر مبنای تفکر منطقی و ارزیابی عقلایی ایده‌هایی را تولید کرده، مشاهدات را در قالب نظریه‌های منطقی دسته بندی می‌نماید و به آنها انسجام منطقی می‌دهد.
  • محور افقی: فعال – واکنشی:
  • این محور بیانگر این است که ما چگونه آنچه را که درک کرده‌ایم پردازش کرده، یا تغییر می‌دهیم؛
  • به نحوه پردازش و تغییر و تحول اطلاعات اشاره دارد.
  • مشاهده تأملی مستلزم این است که گزینه‌های زیادی با صبر و حوصله مدنظر قرار گیرند.
  • آزمایشگری فعال بر عمل، مشارکت و ریسک پذیری در یادگیری تأکید دارد. در این مرحله باید مفاهیم تولید شده در مراحل قبلی مورد آزمون عملی قرار گیرد.


چرخه یادگیری و سبک های یادگیری

بر مبنای این دو محور چرخه یادگیری کلب به شکل زیر مطرح می‌شود:

  • ۱. تجربه عینی(concrete experience (sensing / feeling)): حس و احساس کردن محرک‌های سازمانی و محیطی؛
  • ٢. مشاهده تأملی(reflective observation (watching reflecting)): مشاهده و واکنش به واقعیت از منظرهای گوناگون؛
  • ٣. مفهوم سازی انتزاعی(abstract conceptualization (thinking)): تفکر و تبیین مسئله؛
  • ۴. آزمایشگری فعال(active experimentation (doing)): استفاده از مفاهیم نظری مراحل قبلی در عمل برای حل مسائل واقعی سازمان و محیط.

چرخه یادگیری و سبک های یادگیری

بر مبنای این ابعاد، چهار سبک یادگیری متفاوت به وجود می‌آید و بر این اساس هر کدام از کارکنان با مدیران در انواع ذیل دسته بندی می‌شوند:

1. واگراها(divergers):
قابلیتهای تجربه عینی و مشاهده تأملی قوی دارند (CE/RO).
آن‌ها موقعیت را از زوایای متعدد می‌بینند
به طوفان (تحرک) مغزی و تولید ایده تأکید دارند و تخیل بسیار قوی دارند
به ارزش‌ها حساس‌اند،
به احساسات دیگران احترام می‌گذارند
با ذهن باز و بدون سوگیری گوش می‌دهند

٢. ادغام کننده‌ها(assimilators):
قابلیت‌های مفهوم سازی انتزاعی و مشاهده تأملی قوی دارند (AC/RO).
از استدلال استقرایی استفاده می‌کنند
قدرت ساخت مدل‌های نظری و مفهومی را دارند
به مفاهیم انتزاعی علاقه مندند
چندان به کاربرد عملی نظریه‌ها اهمیت نمی‌دهند
اطلاعات را سازماندهی می‌کنند،
داده‌های کمی را خوب تحلیل می‌کنند.

٣. همگراها(convogers):
قابلیت‌ها و مهارت‌های مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال دارند (AC/AE).
آن‌ها قدرت حل مسئله بالایی دارند و برای مشاغل مدیریتی مناسب‌اند.
در کاربرد عملی نظریه‌ها بسیار قوی عمل می‌کنند
به کارهای فنی و تکنیکی علاقه دارند
روش‌های جدیدی برای تفکر و عمل ایجاد می‌کنند؛ ایده‌های جدید را آزمایش می‌کنند و راه حل‌های بهینه‌تری انتخاب می‌کنند
قدرت هدف گذاری بالایی دارند.

۴. تطبیق دهنده‌ها(accommodators):
قابلیت تجربه عینی و آزمایشگری فعال دارند (CE/AE).
قدرت تحلیل اینها کم و در موقعیت‌های تصمیم گیری به عقل سلیم خود اعتماد می‌کنند
طرح‌ها و تجربیات را متناسب با شرایط به کار می‌گیرند
سرعت بالایی دارند و برای مشاغلی همچون فروش و بازاریابی بسیار مناسب‌اند،
به تحقق اهداف تعهد بالایی دارند
به دنبال شکار و بهره برداری از فرصتها هستند
دیگران را تحت تأثیر قرار داده و هدایت می‌کنند، و دوست دارند با دیگران در تعامل باشند.